از زمان به قدرت رسیدن اسلامگرایان در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی در ایران، ماهیت جمهوری اسلامی به مانعی بزرگ بر سر راه پیاده کردن سیاستهای ملی بر اساس تخصص فنی و مرجعیت علم و ارزیابیهای پژوهشمحور جهت برآوردن نیازهای اقتصادی و اجتماعی ایران تبدیل شده است. عملکرد این ماهیت تأثیر بسزایی بر اقتصاد، صنایع، زیرساختها، توسعه اجتماعی، منابع طبیعی و محیط زیست داشته است؛ چنانکه آمال نسلهای آینده را در معرض تهدیدات جدی قرار داده است. به حاشیه راندن مستمر جامعه علمی کشور و متخصصان و دانشگاهیان، و دور ساختن آنها از ساختار سیاستگذاری در چهار دهه گذشته تأثیرات مخربی بر همه جنبههای زندگی ایرانیان داشته است. اهمیت نقش خود را نیز در بازگشت به مسیر رفاه و پیشرفت و مدرنیته به عنوان تنها راه رسیدن به جامعه ای ایده آل برای ایران درک کردهایم.